
جنگ ۱۲ روزه ایران را تغییر خواهد داد، اما در چه جهتی؟
چندین کارشناسان به ایراناینترنشنال گفتند جمهوری اسلامی به آنچه قبل از حملات هوایی اسرائیل و آمریکا بود، باز نخواهد گشت، اما اینکه در آینده چه رخ خواهد داد، نامشخص است.
چندین کارشناسان به ایراناینترنشنال گفتند جمهوری اسلامی به آنچه قبل از حملات هوایی اسرائیل و آمریکا بود، باز نخواهد گشت، اما اینکه در آینده چه رخ خواهد داد، نامشخص است.
جامعه ایران در مقطعی تاریخی قرار گرفته که تضادهای روانی، سیاسی و اجتماعی به اوج خود رسیدهاند.
با شدتگرفتن درگیریهای نظامی میان جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، جامعه ایران بار دیگر با موجی از موضعگیریهای متضاد و شکافهای سیاسی مواجه شده است.
در زمانی که ایران بار دیگر در میانه تنشهای نظامی و بحرانهای امنیتی قرار گرفته، مردم بیش از هر زمان دیگر درگیر پیامدهایی هستند که نه در شکلگیری آن نقشی داشتهاند و نه لزوماً بهرهای از آن میبرند.
در حالی که تنش نظامی بیسابقهای میان جمهوری اسلامی و اسرائیل در جریان است، بسیاری از تحلیلگران مسئولیت مستقیم این بحران را متوجه شخص علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، میدانند.
تضاد میان لحن تهدید آمیز حساب کاربری علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در شبکه ایکس و ظاهر او در دو پیام ویدیویی اخیر — که به نظر میرسد از درون پناهگاه ضبط شدهاند — نمیتوانست بارزتر از این باشد.
علی خامنهای در دومین پیام ویدیویی خود از زمان آغاز جنگ با اسرائیل، ضمن پافشاری بر مواضعی که نتایجش همین حالا کاملا پدیدار شده، در خدعه و نیرنگی تازه کوشید با تبرئه جمهوری اسلامی شکست حقارتبار خود را به نام ایران و ملت ایران ثبت کند.
در حالی که جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل وارد پنجمین روز خود شده است، دونالد ترامپ در اقدامی نامعمول برای رییس کشوری که بهطور مستقیم در این جنگ شرکت ندارد، در اولتیماتومی بیسابقه از شهروندان تهرانی خواسته است که فورا پایتخت را ترک کنند. معنای چنین اقدامی چیست؟
شماری از کارشناسان و تحلیلگران در مصاحبه با ایراناینترنشنال، به ابعاد مختلف حمله اسرائیل به ایران و نابودی زیرساختهای نظامی و توان حاکمیتی جمهوری اسلامی چه در بخش رزم و چه در توانایی سرکوب معترضان داخلی پرداختند و گفتند در چنین وضعیتی، امید مردم به سرنگونی نظام بیشتر شده است.
برخی گزارشها و اظهارات اخیر مقامات آمریکایی و جمهوری اسلامی پس از آغاز حملات اسرائیل در ایران، احتمال مداخله مستقیم واشینگتن در جنگ علیه جمهوری اسلامی را مطرح کرده است.
جمهوریاسلامی که در سرود رسمی آن حتی یکبار نام ایران برده نشده و در قانون اساسیاش نام ایران زیر سایه اسلام است، اکنون زیر آتش اسرائیل، به مفاهیم ملی پناه برده است. حکومتی که روحالله خمینی، بنیانگذارش هم پیش و پس از ۱۳۵۷، صریحا مخالف ملیگرایی بود.
اسرائیل حملهای پیشدستانه علیه جمهوری اسلامی انجام داد. شبیه حمله سال ۱۹۶۷ به مصر، این حمله هم برقآسا بود و عمده فرماندهان ارشد سپاه کشته شدند. نتایج این حمله در روز اول به حدی با موفقیت بالا بوده که در آینده در دانشگاههای نظامی به عنوان یک مدل و الگوی برجسته تدریس خواهد شد.
برای سالها، جمهوری اسلامی از طریق سیاست اتمی و روایت دوگانه «مقاومت و مذاکره» صحنهای ساختگی را برای اداره کشور طراحی کرد؛ صحنهای که در آن، حاکمیت با دستاویز «مذاکرات» به بقای خود مشروعیت میبخشید، و مردم نیز، در برابر فشار ها، امید به نجات را از همین مسیر پیگیری میکردند.
ماشین اعدام جمهوری اسلامی در ماههای گذشته شتاب بیشتری پیدا کرده است. مجاهد کورکور بامداد چهارشنبه ٢١ خرداد با آویخته شدن از طناب دار برای همیشه چشم بر دنیا بست.
میلیونها زن، هر روز، با ترس، بیاعتمادی و بدون هیچ تضمینی برای امنیت شخصی، سوار تاکسیهای اینترنتی میشوند. این در حالی است که نه نظارتی موثر بر فعالیت این پلتفرمها وجود دارد، نه سازوکار پاسخگویی شفافی، و نه ارادهای برای اصلاح ساختارهای معیوب.
زنکشی در ایران محصول تعامل گفتمان رسمی، قوانین تبعیضآمیز و ناکارآمدی نهادهای دولتی است؛ اینکه چگونه سیاستهای رسمی از حجاب اجباری، قانونهای قیمومیتی و با استفاده از رسانههای مرد محور، قتل زنان را نه استثنا که قاعدهای مشروع میسازند.
در ایران، اعتصابها یکی پس از دیگری میآیند و میروند، بیآنکه تغییری پایدار در وضعیت اعتصابکنندگان بهجا بگذارند. چرا صدای هزاران معترض به جایی نمیرسد و چگونه میتوان این حرکتهای پراکنده را به نیرویی جمعی و موثر برای تغییر بدل کرد؟
در بحث قتل الهه حسیننژاد از همان ابتدا، روایتها بوی انسجام نمیدادند. نه اعترافات متهم جور درمیآمد، نه روایت رسمی با شواهد.جلوتر هم که رفتیم، تصویر شفافتری شکل نگرفت؛ برعکس، ابهامات بیشتر شد.
نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پرونده هستهای ایران در حال برگزاری است. یکی از مهمترین نکات این نشست، همکاری نزدیک ایالات متحده تحت رهبری ترامپ با سه قدرت اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیاست. این همکاری علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
جمهوری اسلامی نه بمب میسازد، نه از غنیسازی دست میکشد. این تعلیق، بهتدریج به یک استراتژی سیاسی بدل شده که میتوان آن را «حکمرانی در آستانه» نامید: نظمی که قدرتش را نه از تصمیم، بلکه از تردید میگیرد، نه بر پایه برنامه اقتصادی، بلکه بر منطق بقا استوار است.
امروز در شبکههای اجتماعی ویدیویی از یک تجمع اعتراضی دیدم که بهنظر من یکی از مهمترین و معنادارترین ویدیوهای سالهای اخیر ایران است؛ تجمعی که شاید از نظر تعداد افراد خیلی بزرگ نبود، اما مفهومی بسیار عمیق و تاملبرانگیز در خود داشت: تجمع اعتراضی اعضای یگان ویژه نیروی انتظامی.
در روزهای اخیر، مجموعهای از تحولات و نشانهها حاکی از بنبست در مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و افزایش احتمال وقوع درگیری نظامی بین دو کشور است. این نشانهها در مجموع چشمانداز رسیدن به توافق را تیرهتر و خطر برخورد نظامی را واقعیتر کردهاند.